اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
دسته بندی ها
دسته‌ها

صحنه‌هایی از یک ازدواج/ قسمت دوم

هشدار:حاوی اسپویل

 

هشت ماه از سقط جنین میگذرد، میرا زودتر از موعد از سفر کاری برگشته و منتظر فرصت مناسب است تا با جاناتان راجع به موضوع مهمی صحبت کند.

 

موضوع خیانت میرا به جاناتان است، به جاناتان یم‌گوید که چندماهیست عاشق شده به شرح ماجزا می‌پردازدف لحظه‌ای انگار جلوی دوستی نشسته و ماجراجویی هیجان‌انگیزش و چطور اتفاق افتائنش با شوق روایت می‌وند، لخظه‌ای دیگر شرم گلویش را می‌فشارد، نقشش در این خانه را یادش می‌آید و با بغض از خطای نابخشودنی‌اش و احساس مزخرفی که نسبت به آن دارد می‌گوید.

جاناتان می‌گوید که روحش هم از این ماجرا خبر نداشته، میرا که به جای قبول مسئولیت کارش دنبال دلیل‌تراشی است همین حرف را بهانه‌ای برای توجیه کارش می‌بیند و آن را یک نشانه می‌داند.

همچنین بخوانید: صحنه‌هایی از یک ازدواج/ قسمت اول

فردا میرا راهی سفری با معشوقه‌اش پالی است و علت توضیح ماجرا به جاناتان و زودتر برگشتنش از سفر هم همین‌است، او می‌گوید که مجبور است به این سفر برود و می‌خواهد که به این ماجرا ادامه‌دهد.

همه‌چیز انتزاعیست‌هیچ توضیحی برای وضعیت به‌وجود آمده وجود ندارد، همانطور که از نظر میرا سورئال تعریف مناسبی برای این جریان  است.‌

صحنه‌ی بعدی داخل اتاق خواب است و میرا در حال توضیح دادن برنامه‌ی جدایی به جاناتان است و از جزییات ملاقاتهایش با دخترشان ایوا که در قرارداد جدیی ذکر خواهد شد می‌گوید.

جاناتان به جای همه‌ی این حرفها توضیح می‌خواهد، دنبال جزییات است و با اصرار از میرا خواهش می‌کند که به خودشان اجازه‌ی گفتگو و قرصت دوباره‌ای برای حل مسئله بدهد، بالاخره میرا صحبت میکند. از دردی که در این هشت ماه و بعد از سقط جنین داشته می‌گوید، از بی‌توجهی جاناتان نسبت به درماندگی‌اش و از علت سقط جنین. جنینی که برای استحکام بیشتر ازدواجشان از دست رفت اما میرا علت اصلی را ترسش از بیشتر ماندن در این ازدواج می‌داند و میگوید چون می‌ترسیده اگر بچه‌ی دیگری به دنیا آورد دیگر نتواند از این رابطه خارج شود او را سقط کرده.

میرا سوار بر کشتی‌ایست که خیلی وقت است بندر را ترک کرده، جاناتان اما هنوز از اسکله برای او دست تکان میدهد.

صبح روز بعد میرا بی توجه به اصرارهای جاناتان برای ماندن، اسباب سفر را محیا می‌کند، با چنان سرعتی که نمی‌خواهد به هیچ موضوع ریز یا درشتی در تصمیمشش خللی ایجاد کند.

3 دیدگاه

  1. خانم اسحاقی با اینکه سریال را تماشا نکردم ولی از خواندن یادداشت شما بسیار لذت بردم.
    شکی در خوب بودن قلم شما و پیشرفت رو به جلو بودنش نیست ..
    فقط یک خداقوت به شما می‌گویم

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط