اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
دسته بندی ها
دسته‌ها

نامه‌ی چهارم/ شفا در گروی کارکردن است

سلام

دیشب که نامه‌ات را خواندم متوجه شدم اولین باری است که با یک نفر در مسیر مشترکی قرار دارم اما به او حسودی‌ام نمی‌شود!
این اتفاق هم‌چنین در گروهی که قبلا برایت از آن گفتم و مربوط به نویسندگی است افتاد، همه‌یمان پا به پای هم می‌نویسیم و تنها چیزی که حسودی‌ام را برمی‌انگیزد دانش فراوان هم‌گروهی‌هایم است. به غیر از با اینکه به کاستی‌های نوشته‌هایم واقفم اما از به اشتراک گذاشتن آنها نمی‌ترسم.

به نظر می‌رسد کار زیاد و کمال‌گرایی باهم رابطه‌ی عکس دارند، هرچه زیادتر کار می‌کنی کمال‌گرایی کمتر فرصت بروز پیدا می‌کند.
اصلا خوبی عمل‌گرایی همین است به تو کمتر فرصت فکر و فکر و فکر و غرق در خودخوری شدن می‌دهد.
کار میکنی و به اشتراک می‌گذاری بدون اینکه به نتیجه‌ی کار فکر کنی، هنگام نوشتن روند نوشتن و انتخاب کلمات است که چالش برانگیز است و تورا رشد می‌دهد و تا آنجایی که می‌توانی باید نسبت به نشر آن وسواس نداشته باشی.
عمل‌گرایی این وسواس را هم از تو می‌گیرد انقدر همه‌چیز سریع رخ می‌دهد و تو مشغول تجربه و آموختنی که فرصت ارزیابی نداری. البته کار زیاد آنقدر تو را به خودت نزدیک می‌کند که حتی پای محصول درب و داغانت هم می‌مانی و میدانی که الان تو این هستی و جز این نمی‌توانی باشی پس این خروجی هم با هر کم و کاستی از آن توست، انتظارت از خودت برای بهتر نوشتن را به آینده‌ای موکول می‌کنی که به واسطه‌ی زیاد نوشتن‌های الانت پیش می‌آید، نه با دست به گردن کمال‌گرایی انداختن و انتظار برای شروع معجزه‌واری که درخشش تو در آن تضمین شده‌است!

 

برایم بنویس

4 دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط