اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
دسته بندی ها
دسته‌ها

نامه‌ی سوم/ دورریختنی‌ها

 

 اگر یک روز بروم

از من چه‌چیز باقی خواهد ماند؟

آری

تمام چیزهایی که ناتمام گذاشته‌ام

 

تورگوت اویار

 

نامه‌ام را با یک یادآوری از پیامی که چند روز پیش برایت قرستادم شروع می‌کنم:

 

زهره شنیدی که میگن لباسای کهنه رو دور بریزید که جا برای لباسای جدید باز بشه و برید بخرید

نظرم راجع به آدمها هم همینه الان، همه‌ی کسایی که این سالها خواستم بمونن به هر قیمتی رو اصلا نیاز نبوده انقدر نگهشون دارم

دایره‌ی دوستام کلا فرقی نکرده تو این سالها، آدمهای بدی نیستند اما آدم من نیستند

باید شجاعتشو پیدا کنم و حتی با قیمت اینکه دعوا بشه یا من بشم آدم بده تموم کنم یه سری روابط

 

فکر می‌کنم لیست بالا می‌تواند ادامه پیدا کند.

ایده‌ها هم یکی از چیزهایی هستند که شامل این قانون می‌شوند.مشکل ما فقدان ایده نیست، فقدان عمل‌گرایی‌ست.

ایده‌ها تا زمانی‌که در ذهن خانه دارند اهمیتشان یکسان است ولی به محض اینکه اجرای آنها را شروع می‌کنی درجه‌بندی آنها مشخص می‌شود. خلوص یک ایده‌هایی با اجرایی شدن مشخص می‌شود. اگر آن ایده خوب باشد حتی ایده‌های دیگر را به عقب می‌راند و مشغول شدن به ‌ان خودبخود ایده‌های دیگر را کمرنگ می‌کند تا جایی که دیگر نیازی به اجرایی کردنشان نمیبینیم.

و اگر ایده‌ی بخت‌برگشته‌ای که قرعه‌ی اجرا به نامش افتاده ارزش پیگیری نداشته باشد حداقلش این است که با عمل‌گرایی ایده از ذهنمان خارج شده و از حجم ایده‌های تلنبار شده در ذهنمان می‌کاهیم و جا برای ایده‌های جدید باز می‌کند.

امیدم این است که با عمل‌گرایی راجع به ایده‌هایم کوله‌بارم را از کارهای ناتمامم خالی کنم و سبک‌تر گام بردارم.

 

امیدوارم تو نیز با من همراه شوی.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط