وقتی مسیری را انتخاب میکنید محتاج شنیدن جملات امیدوارکننده برای ماندن در مسیر هستید یا ترجیح میدهید واقعیات را بشنوید؟
ان لاموت در کتاب پرنده به پرنده از شکلی که نوشتن به زندگیاش بخشیده صحبت میکند.
مقدمه را از کودکی و پیوندی که با نوشتن داشته آغاز میکند.او مسیری را شرح میدهد که منجر به نویسندگیاش و سرانجام منتهی به چاپ اولین کتابش شده است.
نکتهی قابل توجه تشویش و اضطرابی است که پیش از چاپ رمانش به او دست داده بود.
انتظار یک ساله برای گرفتن تاییدیه ناشرش، خواندن نقدهایی براساس بخشهای کوتاه منتشرشده پیش از چاپ کتاب که آزارش میدادند و جزئیاتی از این دست که پیش از چاپ کتابش از آنها به عنوان علت این تشویشها یاد میکند و تا زمان چاپ کتابش ادامه داشتند را متحمل شده است.
ان لاموت میگوید که شبیه این جزئیات را با کمی تغییر پیش از چاپ هر کتابش از سر میگذارند.
پس نکتهی امیدبخش در تحمل این رنج چیست؟ اگر نوشتن مساوی با تحمل این مقدار رنج است و فرقی ندارد که تو نویسندهای نوپا باشی یا کسی مثل ان لاموت پس چرا مینویسیم؟
ان لاموت برای این سوال هم جواب دارد؛ او میگوید که این رنج تا ابد ادامه دارد اما نباید تسلیم شویم. درست است که نویسنده های متفاوت دلایل زیادی برای نوشتن می اورند اما ان لاموت علت اصلی را خود روند نوشتن عنوان میکند.
قرار گرفتن در جایگاهی که به تو اجازه میدهد به هر سو سرک بکشی و ساعاتی مشغولیت به آن و بهره مندی از لذتش فکر به نتیجه یا تشویشهای پیش از انتشار را برایت قابل تحمل میکند.
یک دیدگاه
مانوری که روی نتیجه دادی خوب بود👌